تیر به کمان بوسه زد
پرنده از دهان آسمان افتاد
و میان سطرهای نازک ابر
دست به دست شد
برای پرنده که پرواز را فهمیده بود
سقوط معنای تازه تری از مرگ بود
نه درختی که شاخه دراز کند به یاری
نه تار عنکبوتی تا پرنده را
مثل یک کلمه ی روشن از تاریکی مرگ پس بگیرد
دست نسیم را گرفت
و انگار برگی در پاییز
رقصان هبوط کرد
پایش را از گلیمش درازتر کرده مرگ
وگرنه بوسه ی تیر
بر لب کمان ، گناه نیست.
هنوز نظری ثبت نشده